این روزا وقتی میخوام بخوابم با خودم فکر میکنم ؛هی دود ،اگه خوابیدی و بیدار شدی دیدی تب داری و سرفه خشک هم روش میخوای چه غلطی کنی ؟

نگفته بودم اما من وصیت ناممو از قبل نوشته بودم و حالاهم چند تا بند بهش اضافه کردم ،اما من نباید با کرونا بمیرم ،پس برای چی کارت اهدا عضو گرفتم.مثل سیل پارسال هر شب کوله پشتی مو چک میکنم ،لباس گرم ،بطری آبی که هر شب آب داخلشو عوض میکنم ،دفترچه بیمه و کارت ملی و کارت بانکی و دستکش و پلاستیک و دستمال کاغذی ،دفتر مخصوصمم همیشه هست با خودکار آبیم ،یکی دوتا خوراکی حاضری و ورقه قرص های رنگ وارنگ از قرص مسکن تا قرص معده و آهن ،با اومدن کرونا ماسک و دستکش لاتکس و الکل وصابون مایع هم بهش اضافه شده ،شاید برای خیلی ها این ترس خنده دار باشه اما تک تک لحظات اسفند و فروردین قبل همینجوری بود ؛پیچوندن لب تاپ و شارژرش و هندزفری توی کاور ضد آب و همه اینا همراه بارونی و کتونی و کلاه بافتم کنار تختم قرار میگیرن و از ته قلبم آرزو میکنم شب به صبح برسه بدون دردسر نه مثل اسفند پارسال ونه اسفند امسال !!!! 

شاید ندونید :دوباره هشدار سیل دادن :///                                     

پ ن :کاش اونقدری بچه بودم که فقط خوشحال باشم مدرسه تعطیل شده و من میتونم بیشتر کارتون های مورد علاقمو ببینم .کاش.

پ ن 2 :از اینکه آلرژی دارم و ضدعفونی کردن شهر باعث شده حتی تا تو حیاط هم نتونم برم بشدت عصبی ام .

پ ن 3 :فقط آهنگامن که باعث میشن من توان تحمل اینهمه غمو داشته باشم و از پشت پنجره هم این شهر روح زده رو پر هیاهو ببینم .

تا قسمتی آرام بخش

با من لج کرده و مدیا نمیاد مجبور شدم لینک بذارم :///(آهنگ آخرین رقص ـفرانسوی )

 


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها